علاقهمندي ها
عارفانه هاي يک دوست
03/12/24
هما بانو
@};-
سيدمحمدرضا فخري
قانون خلقت همين آمد و رفتهاست. قديم و جديد نداره. همه در بستر زمان در حال حرکتيم. ان شاالله خداوند رحمان رحيم از همه ما و فعاليتهامون راضي باشه. آمين.
انديشه نگار
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} الهي
هما بانو
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} :{ @};-
+
طلوع و غروب خورشيد هميشه در آسمان ديده مي شود.. اما گاهي همين آمد و شد ساده خورشيد در منظره اي صورت مي گيرد که در ذهنت خاطره اي از يک وصل، جدايي، يک لبخند و يا قطره اشکي از سر غم را تداعي مي کند و آنگاه نماهنگي منحصر به فرد مي شود.
موسيقي نيز چنين است، خوش آواترين صداها زماني برايمان زيبا مي شوند که با خاطره اي ماندگار مزدوج شده باشند و نماهنگي ذهني را پديد بياورند..
#هما

اودسان
03/12/19

*پس زيبايي، دلتنگي، دوست داشتن، عشق ورزيدن و حتي گريستن* *وتأسف خوردن،زاييده شعر،موسيقي و ..نيست بلکه تصوير مخلوق* *تزويج آنها **باخاطرات** ذهني *
*ماست*
زندگي بدون خدا اصلا معني ندارد ولي با اون که باشي حتي خشن ترين صداها دلنشين و سخت ترين کارها آسان مي شود
10 فرد دیگر
25 فرد دیگر
+
*سلام اي همنشين پارس ياري ، که جز اينجا نداري هيچ کاري :D .. بيا و در لغتها جستجو کن ، و با ما شاعرانه گفتگو کن .. زبان شعر از فردوسي آموز ، به هر بيتي چراغي ديگر افروز * :)





شاخه ي عشق
03/12/5
+
در گذرگاه زمان،
خيمه شب بازيِ دهر
با همه تلخي و شيريني خود مي گذرد،
عشق ها مي ميرند،
رنگ ها رنگ دگر مي گيرند،
و فقط خاطره هاست
که چه شيرين و چه تلخ
دست ناخورده به جا مي مانند!
"مهدي اخوان ثالث"

شبگرد تنهايي
03/9/10
+
و اين چنين است که از نماز بعنوان ستون دين ياد شده و هر وقت عمود خيمه را فرو افکنند خيمه گاه به طرفه العين فرو خواهد افتاد و ديگر چيزي باقي نخواهد ماند که نمادي از خيمه باشد .. اقامه نماز شرط قبول ساير حسنات است و چون اين شرط بجا آورده نشد مجالي براي عرضه باقي واجبات و حسنات نخواهد بود. #ميراب_عطش
قائنات و زعفران
03/9/4

+
موفق ترين مترجم کسي است که *سکوت* ديگران را خوب ترجمه کند...

به دنياي شعر و ترانه
03/8/22

خواننده لس آنجلسي [سکوت من از رضايت نيست دلم اهل شکايت نيست هزار درد و بلا تو سينه ام مونده اما گوشي بحر شنيد نيست دستي به رسم ياري به سوي دست روانه نيست خدا رحمن و الرحيم هستش شفاي ضعيف و مريضان است فاتحه و صلوات تا به حال چاره اينکار است خدا اهل بخشش است و ولي عاشق ما است حرم اش محفل ياران است دلش پر از لطف و صفا است خوشم به سربازي اش شهادت بهترين سهمي ست که نوش يارانش
67 فرد دیگر
210 فرد دیگر
3 فرد دیگر
+
گاهي غريبه اي گاهي غريب. گاهي آدم هاي کنارت را نمي شناسي، گاهي خودت را کنار آدم ها. گاهي حرف هاي نگفته داري، گاهي حرفهاي نگفتني. کدامش سخت است؟ اينکه درگير خودت باشي که در زير و بم خاطراتت به گوشه ي دنجي رسيده اي، از مسيري تاريک عبور کرده اي، جايي گم شده اي، کنج نگاهي جا مانده اي يا درگير آدم هايي که در گوشه و کنار زندگي ات هستند، روزي آمده اند، زماني رفته اند، در شلوغي هاي ترديد گم شده اند

هايدي
03/6/20
يا پشت روياهايت جا مانده اند؟ کدام آسان تر است؟ اينکه کاسه ي صبرت را به اندازه ي تمام باران هاي بي وقت در نيمه شب هاي تاريک اتاقت اندازه کني و به انتظار کسي بماني که بيايد و بماند و تمام نا گفته هايت را غزل کند يا اينکه دلت را سنگ مزاري کني براي تمام کلماتي که به بلوغ نرسيده مرثيه خوان خوابي ابدي مي شود؟ گاهي بايد انتخاب کرد. بين انتظار و فراموشي، بين جنگ و تسليم، بين حقيقت و رويا. و هر چه بماند
+
.....
شبگرد تنهايي
03/6/18
موسيقي نيز چنين است، خوش آواترين صداها زماني برايمان زيبا مي شوند که با خاطره اي ماندگار مزدوج شده باشند و نماهنگي ذهني را پديد بياورند.. پس زيبايي، دلتنگي، دوست داشتن، عشق ورزيدن و حتي گريستن و تأسف خوردن، زاييده شعر، موسيقي و .. نيست بلکه تصوير مخلوق تزويج آنها با خاطرات ذهني ماست.
+
[تلگرام]
يکي از فوايد وبلاگ ساختن براي ني ني ها در بدو تولد اينه که تاريخ دقيق تولدش رو ميدوني و هر کسي ازت سوال کرد چند ماهشه
دقيق بگه
دختر ما يک ماه و 16 روزشه :)
http://baran95.parsiblog.com/Profile/

2-شکوفه ها
03/6/17
{a h=djalireza}||عليرضا خان||{/a} بله متاسفانه. نميدونم ما اندک باقيمونده چه اصراري داريم که مونديم :) ولي واقعا به شکل عجيبي اينجا رو دوست دارم. مثل خارجنشينهايي که جون به جونشون کنن نميتونن از خانه مادري دل بکنن :)
+
هواي ابري و باروني رو خيلي دوست دارم .. منجمله بارون شديد .. دلم ميخواد وقتي بارون ميزنه تو خونه تنهاي تنها باشم.. مثل الان :D .. ميشم همون نووجون 14 و 15 ساله سالها پيش.. ميرم تو بارون و ديوونگي ميکنم:)..عجيب بارون مستم ميکنه.. جلو بچه هام که نميتونم از اين اداها داشته باشم .. :D تازه بعضي وقتها مثلا که خودمو کنترل ميکنم و کنار درب حال از بيرون بارونو تماشا ميکنم .. يه لحظه که تو خودم گم ميشم :)

2-شکوفه ها
03/6/17
و يهو خودمو پيدا ميکنم مي بينم بچه هام با تعجب زل زدن به چهره پريشون و حال رويايي من :) .. دارن نيگام ميکنند و مي خندند :)
تازه بدتر از اون وقتي بارون مياد و بچه هام با ذوق ميرن تو بارون .. بهشون هي نق ميزنم.. بياييد داخل .. نرديد تو بارون خيس ميشيد .. مريض ميشيد .. خطرناکه .. ساعقه زده ميشه.. و اونقدر غر ميزنم که ميان تو حال و ميگم از پشت شيشه درب حال بارون رو تماشا کنيد .. :D
2 فرد دیگر
30 فرد دیگر
+
[پيامک]
الان خونه پدر شوهر حليم نذري داريم
ولي خيلي شلوغِ
نميدونم امروز هم بشه حليم رو طعم پارسي بلاگ داد ؟:)
فعلا دارم چاپلوسي پدر شوهر رو ميکنم و هي قربون صدقه اش ميشم و با ناز و عشوه رامش ميکنم =) ..
که بشه باز هم حليم رو با طعم پارسي بلاگ شروع کرد:)
#هما



2-شکوفه ها
03/6/17

+
خيلي بدِ آدم ذهنش اونقدر مشغول باشه که اطرافيان رو کنارش نبينه و يا حس نکنه و مهمتر صداشون رو نشنونه ..اين دومين بار هست اين تجربه رو داشتم..اينبار هم ذهنم اونقدر بند بود و تو عالم ديگه غوطه ور بودم که حضور آقاي شوهر رو کنارم حس نکردم، حالا يا آقاي شوهر منو تو اون شرايط ديده پاورچين پاورچين اومده کنارم که سر به سرم بزاره، يا واقعا من اومدنش رو نفهميده بودم..! تو عالم خودم بودم و در حيني که دستامو





2-شکوفه ها
03/6/17
دستامو از پشت در هم کرده بودم و دونه دونه گلهام روعشقولانه نيگاه و باهاشون نجوا ميکردم ..ديدم برگهاي يکي از گلها که بزرگ شده افتاده رو گل ديگه ام .. حواسم نبود و گلدون رو کشيدم کنار تر .. انگار محکم گلدون رو ، رو زمين کشيدم برگها خشن روي گل کشيده شد ..توي همون لحظه منم گفتم .. واي ببخشيد گلِ قشنگم .. قربونت برم من ..حواسم نبي گلدون رو محکم کشيدم .. تقصير من بي و...... :D
برگهاي اون گل ديگه رو هم آروم برداشتم و گفتم دورت بگردم من ..ببخشيد که يکم باهات خشونت شد . و....... و ادامه نجواهاي عشقولانم :)
7 فرد دیگر
36 فرد دیگر
2-شکوفه ها
03/6/17
+
[پيامک]
زندگي تکرار فرداهاي ماست
مي رسد روزي که فردا نيستيم
آنچه ميماند فقط نقش نکوست
نقش ها مي ماند و ما نيستيم
2-شکوفه ها
03/6/17
4 فرد دیگر
30 فرد دیگر
+
حضرت ابوالفضل العباس..حيدر دوم بودند
ستون عترت پيامبر(ص) و در صحراي كربلا تکيه گاه امام حسين (ع) بودند
هر جا که حضرت زينب(س) مي خواستنداز مركب پياده بشوند
زانوي عباس(ع)پله ميشد براي خانو م بي بي حضرت زينب (ع)
حضرت عباس کسي بودند که بسنده کردند سراب را به سيراب
آموختن درس از عاشورا و كربلا..فقط به آموختن "بصيرت عباس(ع)" مي تواند كفايت كند

2-شکوفه ها
03/6/17